به نام خدا
سلام
سال نوی همتون مبارک
بالاخره این تریپ ما تموم شد و برگشتم خونه
مرا به روز قیامت غمی که هست این است
که روی مردم دنیا دوباره باید دید
این بیتو تو مسیر، پشت یکی از ماشینا دیدم
خاطرات این چند روز رو تو ادامه ی مطلب مینویسم
واسه اینکه جای دیگه ای ندارم که بنویسم
خیلی انتظار ندارم کسی بخونتش
آخه یخرده زیاده
برای همتونم گنگ
چون من خاطره نویس نیستم
وا3 همین نمیتونم خیلی خوب توصیف کنم روزامو
بگذریم
مقصدمون مناطق چنگی بود
از یزد و شیراز و بوشهر و اهواز هم رد شدیم
البته شبو تو این شهرا خوابیدیم
از مناطق جنگی هم فقط شلمچه و هویزه و فکه و اروند یا همون شط العرب و دهلاویه و چزابه رو دیدیم
که من خیلی از اینجاهایی که دیدم چیزی یادم نمیاد
خواستیم کشتی ای که تو اروند میدمو میگردوندو سوار شیم که مد شروع شد و سوارمون نکردن
درکل سفر بدی نبود
این چندروزی که تو سفر بودیم با یه پسری که تقریبا نصف من بود آشنا شدم
پسر همکار بابام بود
کلاس چهارم ابتدایی بود
10 ساله
عارف
پسر دوست داشتنی ای بود
تو بازار گناوه که هر خونواده ای رفته بود یطرف واسه خرید ما چنددفعه با خونواده ی اونا روبرو شدیم
همکار بابام بهش گفت چرا ما همش همو میبینیم؟!
بعد خودش گفت :
" شاید چون پسرم به پسرت علاقه داره . میگه من از اون پسره خوشم میاد . خوبه که دختر نیست!! "
تو این چندروز خیلی با هم جور شده بودیم
آخرین روز بهم گفت ایکاش امشب نرسیم خونه
یه اتفاقی بیفته که نرسیم
( محبتو داری؟؟!!)
مثه یکی از دخترای کلاسمون حرف میزد
منظورم تون صداشه
بعضی از تیکه کلاماشم عین اون دختره بود
مثلا " ای بابا شرمنده کردی"
بهش گفتم تو که حرف میزنی یاد یکی میفتم
گفت کی؟؟
بهش نگفتم کی
خیلی ادامه ندادم که مجببور بشم بگم مثه یه دختر حرف میزنی
وقتی به یکی از پسرای اون کاروان گفتم عارف مثه یکی از دخترای کلاسمون حرف میزنه گفت : "واسه
همین اینقدر باهاش خوبی؟!"
بهم میگفت پسرخوندت کجاس؟؟
آخه همیشه با من بود
میبینین من چقدر دوست داشتنیم
آخرین روزم که داشتیم خداحافظی میکردیم بابای عارف بهم گفت : " قربون ادبت "
ادبو داری!!
**********************
پ . ن : چقدر این چندروز از دنیای موسیقی عقب افتادم
باید برم پیش رفیقم آهنگای جدیدو ازش بگیرم
تو طول مسیر هم چند دفه شارژ mp3 player ام تموم شد که هردودفه تو مناطق جنگی زدم پشت
کامپیوترای اونجا و شارژش کردم
پ . ن :به خاطر عدم تحرک تو این 7 روز خیلی تنبل شدم
باید دوباره خودسازی بدنی رو شروع کنم.